امیرعلی نوراله زاده امیرعلی نوراله زاده، تا این لحظه: 13 سال و 1 ماه و 3 روز سن داره

امیرعلی پسر بهاری

تآتر مرداد93

روز چهارشنبه 29 شهریور برای تماشای تآتر "ماندولین و اشکهای جادویی" با عمه مریم قرار گذاشتیم که با هم بریم.اون روز عمه لادن و طرلان هم خبر دادن که اونها هم میان.این قرار رو از دو ماه قبل گذاشته بودیم چون عمه مریم طراح صحنه این نمایش بود و چون توی یه ساختمون همسایه هستیم من و تو از نزدیک کارها و وسایلی که عمه برای نمایش درست میکرد رو میدیدیم و منتظر بودیم که وقتش برسه و با هم برای تماشاش بریم.ساعت یک ربع به شش به تالار هنر رسیدیم و نیم ساعت بعد نمایش شروع شد.نمایش با شعر و آهنگ شروع شد که خوشت اومد.وسطای نمایش که اشکهای دخترک دورش جمع میشه و درخواست کمک میکنه یهو گفتی بریم بیرون و دیگه نخواستی بریم بقیه شو ببینی.خلاصه قصه این بود: ...
31 مرداد 1393

سه سال و 4 ماهگی

15 مرداد با بابابزرگ و مامان شهلا رفتیم طالقان و هوایی عوض کردیم و جمعه شب برگشتیم. هوای شبش خنک و وسط روز گرم گرم بود اما چسبید بهمون .تو هم حسابی و بازی شیطونی کردی.     امیرعلی تفنگدار... هندوانه کوچولوی توی باغچه که بهش آب دادی تا زود بزرگ بشه... ...
18 مرداد 1393

تعطیلات عید فطر93

صبح روز سه شنبه که عید فطر بود ساعت 5.30 همراه آقا جون و مامان بزرگ به سمت گنبک راه افتادیم و بعد از 6 ساعت رسیدیم.همیشه سه ساعته میرسیدیم که با وجود ترافیک سنگین زمان رسیدنمون دو برابر شده بود. مثل همیشه وقتی رسیدیم هوای اونجا دلچسب بود و ایندفعه خیلی خنک. امیرعلی و علی اصغر بچه همسایه مامان بزرگ که حسابی توی حیاطشون با هم توپ بازی و تاب بازی کردید و لیلا خانوم هم زحمت کشید و برامون روی آتیش بلال درست کرد و خوردیم و لذت بردیم.خیلی بهت خوش گذشت اونجا عزیزم. در حال تماشای مرغ و جوجه ها...     ...
18 مرداد 1393

علاقه به نقاشی

در حال نقاشی کشیدن به سبک خودت... به رنگ آمیزی با آبرنگ و گواش بیشتر از مدادرنگی علاقه داری. وسطاش از من هم خواستی که نقاشی بکشم... و در آخر شد این... ...
18 مرداد 1393
1